میگه خیلی مهمه که باورت بشه میتونی...ینی طوری این موضوع رو باور کنی که الان میدونی اگه مثلا غذا بخوری سیر میشی
***
پست گذاشتنم نمیاد...اینم قشنگ بود دلم میخواست جایی ثبت بشه که یادم نره
نمیدونم چرا همش فک میکنم پست های وبلاگ باید طولانی باشن و پست کوتاه یه چیزیش کمه!
***
الان فقط بال زدن تو یه آسمون پر ستاره میتونست حالمو خوب کنه
اهان یه چیزی الان یادم افتاد..تیتراژ جودی ابوت یادتونه؟بابا بنگ دراز؟ آخرش یادتونه دختره رو ماه نشسته و ازش آویزون میشه؟اون یکی از فانتزی های منه!درسته که ماه اونطوری هلالی نیست که آدم بشینه روش تاب بخوره ولی خب به درک!تصور که میتونیم بکنیم! یادم باشه رفتم بهت یکی از این ماه ها سفارش بدم شبا برم روش بشینم تاب بخورم تو تاریکی کیف کنم...الانم اگه بود باحال میشد ولی نیست دیگه...جدی خدا خیلی اپشن های باحالی میتونست رو دنیا بذاره و خیلی خلاقیت های جالبی به خرج بده ولی نمیدونم چرا نکرده!