از معدم متنفرم!به معنی واقعی کلمه متنفرم! همیشه از بچگی من اونی بودم که هی بهش میگفتن فلان چیزو نخور، یا بسه دیگه نخور مریض میشی...گوجه سبز که میومد هیچوقت نمیذاشتن من زیاد بخورم ولی داداشم کلا آزاد بود!همیشه همه چی رو هر چقدر دلش میخواست میخورد مشکلی هم نداشت! با این همه رعایت کردن همیشهی خدا حالت تهوع و معده درد داشتم...کل صبح های زندگیم، کل وقت هایی که سوار ماشین یا اتوبوس بودم و خیلی اوقات دیگه رو من حالت تهوع داشتم...اصلا زندگیم تو تهوع گذشت! در این حد!
الانم تا تقی به توقی میخوره معدم اذیت میکنه و همون یه ذره غذایی که میخورمم کوفتم میشه...یعنی تو خونه ما اینطوریه که مامانم و برادرم غذا میخورن، بعدش نوشابه میخورن، میوه میخورن، چایی میخورن بعد چیپسو پفک و آخر شبم نسکافه میخورن و من تمام اینارو با حسرت نگاه میکنم چون با اینکه عاشق چیزای خوردنی هستم ولی ته تهش فقط میتونم همون غذای روزانه رو با یه چایی عصر بخورم!!با این همه، کافیه سرمابخورم، استرس داشته باشم یا موقع ماهانهم باشه تا معدم رسما دیگه همینارم نپذیره...واقعا دلم میخواست میشد معدم رو تعویض کنم..این معدهی یه آدم تو اوج جوونی نیست واقعا :(
میدونی مثلا یه نفر هیچوقت فلفل نخوره، معده ش حتی به کوچکترین مقدار فلفل واکنش میده، ولی اگه مقدار خیلی کمی فلفل توی غذای هر روزت باشه، دیگه اونقدر حساسیت شدید بهش نخواهی داشت.
میدونی شبیه داروهای خواب آور، کسی که خیلی کم قرص و داروی خواب آور میخوره، مقدار خیلی کمی از دارو میتونه زود روش اثر بذاره ولی اونی که منظم مصرف میکنه، باید دوز بالاتری مصرف کنه تا همون اثر رو دریافت کنه.
نمیدونم شاید
ولی انقدر اذیت کننده هست که واقعا اشکم درمیاد، اصلا نمیشه بهش بی توجهی کنم تا مثلا به مرور عادت کنم..بیشتر سعی میکنم رعایت کنم تا کمتر اذیت شم
به نظر من هم طب سنتی خوبه واسه اینجور چیزا ...
یه بحث دیگه هم عادت هست ...
عادت به چی؟
برو طب سنتی درست میشی
نه کلا از بچگی همینطور بودم معدم خیلی ضعیفه