برای روزهایی که رفته ام…

برای روزهایی که رفته ام…

من بی می ناب زیستن نتوانم...
برای روزهایی که رفته ام…

برای روزهایی که رفته ام…

من بی می ناب زیستن نتوانم...

واسه همه خل‌بازیام مرسی!!

اقا این آهنگ جنتلمن ساسی مانکن رو من تازه امروز شنیدم! ینی انقد اینور اونور در موردش گفتن که بالاخره دانلود کردم گوش دادم. محتوای خنده‌داری داشت در کل. بعد رفتم تو صفحه‌ی اینستاش، چندتا کلیپ گذاشته بود از بچه مدرسه‌ای‌ها که داشتن این آهنگ رو میخوندن، همه‌ام حفظ بودنااااا، همه!! کلیپاش باحال بود کلی خندیدم. بعد در یک عملیات انتحاری رفتم قضیه رو برا روانکاوم تعریف کردم و در آخر افزودم که واسه همه پیگیری‌هات مرسی. واسه همه جواب ندادن‌هات مرسی :))))))) 

بعد دیگه نمکم خیلی زد بالا اینم گفتم که میتونیم مثلا بگیم روانکاومون جنتلمنه جنتلمنه :)))))) 

خدا شفام بده واقعا مغز شیرینی دارم :))))

ایشالا که نگه خانم شما دیگه لازم نیست بیای!!!!!

نظرات 10 + ارسال نظر
احسان شنبه 21 اردیبهشت 1398 ساعت 21:19

-______-

*_____*

احسان شنبه 21 اردیبهشت 1398 ساعت 09:54

آخه ببین انگیزه مهمه، و شیرینی هم انگیزه‌ست!!!
چشممم شب و روز دعا می‌کنم ^______^

واسه همه انگیزه‌هات مرسی! :))))))

احسان جمعه 20 اردیبهشت 1398 ساعت 22:09

شیرینی؟؟ واقعا؟؟!!
*___*
اصن به حق پنج تن و 14 معصوم و 72 تن و ........ ایشالا که بترکونی همش رو!

+حالا چی میدی شیرینی؟! :))

ببین تو رو خدا ینی اگه نگفته بودم شیرینی انقدر از ته دل دعا نمیکردیاااا :///
حالا تو دعا کن بشه، سر شیرینیش به توافق میرسیم

kata جمعه 20 اردیبهشت 1398 ساعت 21:24

من همون اول که اومد بیرون فک کنم دوروز بعدش گوشش دادم بعد کل بچه ها و مدرسه حرفش بود دیگه هیچی من رفت رو مخم بعد توخیابونم میرتفم هی میزاشتن. ولی حالا هیچی نمیگفتم از وقتی مامانم این فیلم بچه ها رو تو اینستا دیده میگه این چیه هی چپ و راست میاد تو دهنم میخام این اهنگو بخونم:/

اره هی تو مغز آدم تکرار میشه! انقدرم اینور اونور پر شده همه جا میذارن که دیگه بدتر

احسان جمعه 20 اردیبهشت 1398 ساعت 11:47

خب هنوز وقت زیاده

+ببین مگه سایتی، کتابخونه ای جایی نیست تو دانشکده؟؟ اگه داره همونجا بخون، اصن لازم نیست بری خونه/خوابگاه
ملت دارن می خونن تو هم جو میگرتت میری میخونی :))
سعی کن یه جایی کلا پیدا کنی تو خود دانشگاه که بخونی راحتتر میشه کارت

+بعد اینکه ترم آخر استاد باید خیلی عوضی باشه بندازه یکی رو
اون درسای حفظی رو هم میتونی تو تایمای رفت و آمدات بخونی، چون حفظین میشه خوند
نمیخواد واقعا حفظشون کنی، سعی کن مثل روزنامه بخونی چندبار، شب امتحان قسمتای مهمشو حفظ کن

+نگرانی تا یه حد خوبه میدونی؟ که باعث میشه از جات بلند شی.
کمتر یا بیشتر از حد باشه از جات نمی تونی بلند شی.

+حالا به این فکر کن که پروژه رو انجام بدی، کارآموزی رو بپیچونی، درسا رو پاس کنی، کنکور رو هم خوب بدی.
اینم میشه دیگه، چرا نشه؟
دیدم بچه هایی که همین طوری بوده وضعیتشون ولی هیچ مشکلی پیش نیومده براشون

+تازه اااااگه درسی رو هم بیوفتی، همیشه معرفی به استاد هست!
اگه دوباره همین دانشگاه که هستی قبول شی این مشکلات پروژه و درسا کمتر اذیتت می کنه اگه مشکلی پیش بیاد.

اره کتابخونه که هست ولی چون اکثر درسارو از توی لپ تاپ فیلمشونو میبینم، سخته لپ تاپ و کتابارو تا اونجا کشوندن. بعدم من اصلا مدل کتابخونه‌ای نیستم، باید ولو شم درس بخونم =))
همه امیدم به اینه که درسا زیاد سخت نباشن بعد کنکور بشینم بخونم پاس شه بره پی کارش ولی گاهی نگران میشم دیگه.
امیدوارم به قول تو همینطوری پیش بره. هم کنکور نتیجه‌ش خوب شه هم امتحانا پاس شن. کلا هپی اندینگ بشه داستان! اینجوری شه من یه شیرینی بهت میدم اصلا

احسان جمعه 20 اردیبهشت 1398 ساعت 10:44

قربانت

+خب کنکور اولویته الان برات
راستی تاربخ دقیقش کیه؟؟

+کلاسا رو که خب باید رفت، و اینکه کلاس داری خوبه دیگه هر روز میری دانشگاه و خر میزنی! مگه اینکه سخت باشه درس خوندن تو اونجا
+امتحانا رو هم مگه شب امتحان نمیشه پاس کرد؟؟!
+کارآموزی رو هم آشنایی جایی کسی چیزی پیدا کن، اونن بکن توش و امضا کنن برات و نرو کلا!!
+پروژه کارشناسی هم که، حداقل برا ما میشد توش کرد
الانم دیگه دفاع تو کلاس نیست شده پوستر :/ راحتتر میشه پیچوندش

۲۴ خرداده.
هم سخته درس خوندن اونجا هم اینکه من هر روز فقط یه دونه کلاس دارم. کلی از وقتم صرف رفت آمد میشه بعد تازه از اونجایی که خیلی گشادم، بعدش خسته میشم خوابم میگیره :))))

والا من حفظیاتم داغونه -_- چهارتا درسی که این ترم دارم هم اکثرش حفظیات داره یکم سر اینا نگرانم.
بعد اره پروژه و کارآموزی رو همین قصد رو دارم که بپیچونم بره ولی همش نگرانم دیر شه وقت کم بیارم یا درسارو پاس نکنم یا استادا چون خیلی غیبت دارم بندازن. یه سری نگرانیای مالیخولیایی دارم که بیشتر از اینکه مفید باشن دستو پا گیرن. ینی هی بهشون فکر میکنم بعد میترسم از همه چی دلم میخواد بشینم گریه کنم!

احسان جمعه 20 اردیبهشت 1398 ساعت 10:14


خواهش می‌کنمممم :)))

+عاقا از کنکور چه خبر؟! خوبه سلامته عایا؟!!!

واسه همه پیگیریات مرسی =)))))))))))))
یه ذره اوضاع باز قاطی شده. آخرای ترمه مجبورم کلاسای دانشگاه رو برم بعد من دقیقا پنج روز تو هفته کلاس دارم :/
از یه طرف برا کنکور استرس دارم. از یه طرف برای امتحانا که نمیدونم قراره چه جوری ‌پاسشون کنم و از یه طرفم مشکلات روحی همیشگیم!! کارآموزی و پروژه‌مم که هست. کلا خیلی همه چی قاطی پاتی شده

احسان جمعه 20 اردیبهشت 1398 ساعت 01:25


دیگه زیادی گوش دادیش :)))

ولی ببین اینجا تهرانه‌، اگه شاخ بشی کار دستت میدنا
(مدیونی اگه فکر کنی رفتم چندبار گوش دادمشو اینو از توش در آوردم :)))))))

سلامتی همه بیکارا
قشنگ یه تیکه‌هاش افتاده تو مغزم و قراره گندشو دربیارم
اهان اینم بگم. واسه همه پیگیری‌هات مرسی :)))

احسان جمعه 20 اردیبهشت 1398 ساعت 00:52


واسه همه سربه سرگذاشتنات مرسی

خواهش میکنم. دیگه وقتی مخاطبام جنتلمنن، جنتلمنن، همین میشه دیگه =))))))

احسان جمعه 20 اردیبهشت 1398 ساعت 00:28

منم دقیقا امروز وسوسه شدم دانلودش کردم و عجب قری داره توش *___*

اره آهنگ شادیه
واسه همه کامنت گذاشتنات مرسی =))))))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد