برای روزهایی که رفته ام…

برای روزهایی که رفته ام…

من بی می ناب زیستن نتوانم...
برای روزهایی که رفته ام…

برای روزهایی که رفته ام…

من بی می ناب زیستن نتوانم...

ویترین خونه ما

ویترین خونه ی ما خالی است...ما کمدی به اسم ویترینی نداریم و وسیله ای به نام دکوری...طبقه های شیشه ای در ورودی آشپزخانمان خالی هستند...ما کریستالی نداریم که در طبقه های شیشه بذاریم و چراغ هایشان را روشن کنیم تا مستقیم بروند در چشم مهمانان خانه...ما پولی هم نداریم که بدهیم و کریستال های جذاب و دلربا بخریم تا بروند در چشم مهمانانمان...البته چند سال پیش با مامان رفتیم همین مغازه ی سر میدون خونه و چند تا گیلاس با تُنگشون دیدیم که بخریم بذاریم بلکه این قفسه ها از لختی در بیان بعدم هر از چند گاهی خاک روشونو بپاکیم و از دیدنشون خر کیف شده و توهم با کلاسی بهمون دست بده!!منتها این لامصب ها گران بودند و ما سرخورده برگشتیم منزل!! اینه که همچنان قفسه های لختمون بهمون چشمک میزنن...ما اما انگشت حواله شان میکنیم و به هیچ جایمان نمیگیریم...نمی‌توانیم بگیریم...خرج های مهم تر و اولویت دار تری داریم تا خریدن یک مشت شیشه ی بی خاصیت که قرار نیست به هیچ دردی بخورند جز در چشم فامیل رفتن...

این روزها مدام به این فکر میکنم که اولویت  هایم  چه هستن؟ به این فکر میکنم که عجیب نیست پولی که با زحمت و به سختی درمی آید خرج خرید وسایلی شود که به آن نیاز نداریم، اساسا مشکلی را برایمان حل نمی‌کنند، زندگی را برایمان راحت نمی‌کنند و تازه زحمت گردگیریشان هم به باقی کارها اضافه می‌شود...تنها فایده اش این است که ما به چشم دیگران پولدار به نظر می آییم و به قول دوستان " دیگران ازمون حساب می‌برند!"

اما برای من اینجور زندگی کردن سخت است...سخت است جایی زندگی کنم که به خاطر خالی بودن قفسه های خانمان یا متنوع نبودن لباس هایم یا آرایش نداشتنم فکر کنند ساده ام و ابله!!!

من دوست دارم برای اولویت های خودم پول خرج کنم نه حساب بردن مردم...برای من قفسه هایی پر از یادگاری سفرها ارزشمند تر است از کریستال های گرون و بی خاصیت!

میخواهم بروم جایی که به اولویت هایم احترام بگذارند و مجبور نباشم برای حساب بردن مردم خودم را رنگ کنم و تبدیل به چیزی بشم که نیستم...می‌خواهم قفسه های خانه ام پر از یادگاری های کوچک و ارزان از فلان جای کره ی زمین باشد...دلم می‌خواهد دیدنی ها را با چشم خودم ببینم نه با تلویزیون چند میلیونی…

اگر میروم برای حفظ روح خودم است...که من اینجا آرام نمیگیرم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد