ازویژگی های بارز وی این بود که کاه دیگران را کوه میدید و کوه ما را کاه!!وی همیشه مرغ همساده را غاز، شتر مرغ تخم طلا کن فرض میکرد اما غاز و شتر مرغ تخم طلا کن خود را موش می دید!!
وی عمیقا باور داشت که از طرف بچه های سربزیر و شدیدا حرف گوش کنش شانس نیاورده اما فلان همکار اسمشو نبر که نصف بچه های خودش شعور و عقل ندارند از بچه شانس آورده!
خطاب به وی...شما که الان میگی فلانی از بچه شانس آورده اینو یادم میمونه..اینم یادم میمونه که هیچوقت تو شرایط سخت کنارم نبودی حتی ذره ای قوت قلب و دلداری که ندادی هیچ، بلکه بدتر ته دلمو خالی کردی و آرامشمو گرفتی و احساس بدبختی و بی لیاقتی بهم دادی...اینارو یادم میمونه و مطمئن باش جایی در موفقیت هام نداری و ابدا شادی هامو باهات شریک نخواهم شد... زندگی اینطور نمیمونه و روزی هم میرسه که به هدف هام برسم و سرمو بالا بگیرم...اونوقت که میخوای پزش رو بدی و بگی بچه ی من، لبخند من دیدنی خواهد بود!!!!