برای روزهایی که رفته ام…

برای روزهایی که رفته ام…

من بی می ناب زیستن نتوانم...
برای روزهایی که رفته ام…

برای روزهایی که رفته ام…

من بی می ناب زیستن نتوانم...

اکثر آدمای دنیا بالاخره کسی رو داشتن یا دارن که حاضر شدن جلوش برهنه بشن و خصوصی‌ترین قسمت‌های بدنشونو بهش نشون بدن و اساسا جسمشون رو با طرف شریک بشن...ولی داشتم فک میکردم چند درصد از آدمای دنیا کسی رو دارن که بتونن جلوش روحشون رو، فکرهاشون رو برهنه کنن؟چند درصد شانس اینو داشتن که کسی رو داشته باشن تا جلوش تاریک‌ترین و خصوصی‌ترین زوایای ذهنشون رو با آرامش و امنیت، فاش کنن و بعدا پشیمون نشن، سرزنش نشن و قضاوت نشن؟!!به نظرم این دسته از آدما خیلی خوشخبختن و از بین این‌ها اونایی خیلی خیلی خوشبخت‌ترن که شانس اینو داشتن که این فرد خیلی محرم، همون شریک عاطفیشون باشه

نظرات 2 + ارسال نظر
مرد پاییزی سه‌شنبه 8 خرداد 1397 ساعت 00:19 http://unheardarias.blogsky.com/

متأسفانه قدر نمیدونن، هر چی به یه نفر نزدیکتر بشی و باهاش احساس صمیمیت بیشتری کنی و بیشتر دوستش داشته باشی، احتمال اینکه ازت خسته بشه و بزاره بره بیشتره. خیلی از آدما اصن جنبه ش رو ندارن.
ولی حتی با شعورترین و با جنبه ترین آدم هم همون حسی که تو بهش داری رو نسبت به تو ممکنه نداشته باشه. ولی خب حداقل مطمئنی که چیزهایی که گفتی رو پیش خودش نگه میداره و به کسی نمیگه.

درسته متاسفانه :(

محمد قنبری پنج‌شنبه 6 اردیبهشت 1397 ساعت 20:22 http://ba-mokhatabhaye-ashna.blogsky.com

آره می فهمم. من هم یه زمانی خیلی تو خودم بودم. اولین باری که جلوی جمع خصوصی ترین مسائلم مطرح کردم انگار دنیا داشت رو سرم خراب می شد. بعد کم کم برام عادت شد. الان حتی توی وبلاگم هم همه حرفها رو می زنم. یعنی دیگه اونقدرمسائل پنهان آزار دهنده ندارم که احتیاج به کسی داشته باشم. داشته باشم هم نمی ترسم که مردم درموردش چه فکری می خوان بکنن...راحت...حتی دارم زندگینامه مو می نویسم و توش خصوصی ترین مسائلو مطرح می کنم...

خب برای من هنوز خیلی سخته...ته ته تلاشم شده اینکه حداقل تو فضای مجازی وقتی کسی منو نمیشناسه کمی راحت‌تر حرف میزنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد