زندگی باید اینطوری میبود که مثلا همین الان چمدونم رو جمع میکردم میرفتم یه گوشه ی خلوت دنیا...یه جای خوش آب هوا و دنج که نه من هیچکس رو بشناسم و نه هیچکس منو بشناسه...گوشی رو خاموش میکردم و تمام ارتباطم با دنیای بیرون رو قطع میکردم...نه از کسی خبر میگرفتم و نه به کسی خبر میدادم...میرفتم و یه مدت فاصله میگرفتم از این حجم کینه و فسادی که تو دنیا در جریانه..دیگه هیچ اخباری رو نمیشنیدم..نه از آدما نه از جامعه نه از دنیا..دو هفته میتونست کافی باشه...دو هفته ای که فقط من بودمو من...میرفتم یه تجدید قوا میکردم..احساس میکنم پر از سم و انرژی منفی شدم...