برای روزهایی که رفته ام…

برای روزهایی که رفته ام…

من بی می ناب زیستن نتوانم...
برای روزهایی که رفته ام…

برای روزهایی که رفته ام…

من بی می ناب زیستن نتوانم...

-_-

بهم ریختن هورمون های بدنم دیگه کم کم داره نگران کننده میشه..بدبختی اینه که نمیدونم چون استرس دارم تاریخ های ماهانه‌م بهم ریخته یا چون تاریخ‌های ماهانه‌م بهم ریخته انقدر استرس دارم یا اینکه کلا همه ی اینا به خاطر کنکور پیش رو و فکروخیال های خودمه...ینی یه چیزیه که هم اتفاق افتادنش عذابه هم اتفاق نیوفتادنش..ماه قبل رو هم کلا یادم رفت تو تقویم علامت بزنم و نمیدونم دقیقا چقدر دیر شده ولی قطعا مشخصه که دیر شده!

حالا از اون طرف عین این خل چلا داشتم احتمالات رو بررسی میکردم بعد مثلا یکیش این بود که نکنه کم خونی دارم و کلا چون خونی تو بدنم نیس به خاطر همین بهم ریخته :)))))) 

جالبیش اینه که سر تاریخش و قشنگ به مدت یکی دو هفته از علائم روحی روانیش گرفته تا دردهای جسمیش رو دارم ولی فقط همین!فک کنم بدنم هم تصمیم گرفته دهن منو سرویس کنه وگرنه دلیل دیگه ای نمیتونه داشته باشه!

نظرات 2 + ارسال نظر
Morgana چهارشنبه 23 خرداد 1397 ساعت 20:46

یه ضرب المثلی بود میگفت شدنش یه درده ، نشدنش هزار درد !

اره دقیقا!!

Morgana چهارشنبه 23 خرداد 1397 ساعت 19:48

بله بله ، مشاهده میکنیم از اون وقتاییه که از سه هفته قبل درد میپیچه تو اعضای بدن و حتی یه ذره تند راه بری هم تموم تخمدون هات و تخمکات جیغ میکشن ولی همچنان هِچی به هِچی.

چیز کن ، احتمالا تحت تاثیر فشار آزمونی ، استرسی ، چیزی اینطوری ایی.بالاخره که میاد ولی چایی دارچین یا چای زعفرون بریز تو حلق خودت.به زور.چند لیوان چند لیوان.تا بیاد بره...
نمیدونم چرا خودم هیچوقت حوصله همچین کارایی رو ندارم ولی تجویز کردنش واسه دیگران حس خوبی داره :)) انگار ننه بزرگتم‌.ولی مامان من خودش به زور میریزه تو حلقم.
حالا هنوز در همین وضعی؟ اگه آره که تبریک میگم.بیا دو تایی بزنیم به خیابون اینقد جیغ بکشیم تا بمیریم!

شاید باورت نشه ولی هنوز در همون وضعیتم!یه روز بالاخره میرم بیابونی، کوهی، قبرستونی چیزی انقدر جیغ میزنم تا بمیرم
لعنتی باید برای خونریزی هم التماس کنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد