برای روزهایی که رفته ام…

برای روزهایی که رفته ام…

من بی می ناب زیستن نتوانم...
برای روزهایی که رفته ام…

برای روزهایی که رفته ام…

من بی می ناب زیستن نتوانم...

پرو

جدی حس نمیکنین خیلی پروییه که فقط وقتی کار دارین یاد آدم میوفتین؟ هفته پیش دختر داییم پیام داده که سلام، همون روز جواب دادمو حالشو اینارو پرسیدم و تا همین دیشب جواب دادن که هیچی، حتی پیاممو سین نکرده بود!میفهمید؟حتی سین نکرد!!

اونم که دیشب سین کرد برای چی بود؟برای اینکه کار داشت!بله کار داشت که لطف کرد تازه دید من بهش پیام دادم!! فقط این یه بار نیست بارها و بارها پیش اومده که حتی به خودش زحمت نمیده پیامای منو سین کنه و اونوقت تا مشکلی داره تو صفحه ی من پلاسه و من احمق مشغول دلداری دادن و حرف زدن باهاشم!واقعا خیلی عجیب نیست؟! دیگه کم کم دارم به این نتیجه میرسم که جدا رو پیشونی من نوشته احمق! من توقعی ندارم که کسی بیاد بهم کمک کنه یا مشکلمو حل کنه، اصلا حتی اهل دردودل هم نیستم ولی دیگه اینکه فقط وقتی کاردارن یاد آدم بیوفتم خیلی نامردیه!لعنتی حتی حفظ ظاهر هم نمیکنن!

حالا من یه غلطی کردم یه بار قبول کردم موم بردم براش و اپیلاسیون کردم دیگه واقعا قراره کلا هر بار منو میبینه بساط داشته باشیم؟برا خودمم زورم میاد هر سری انجام بدم حالا برم برای یکی دیگه انجام بدم؟بعد تازه اونم من که انقدر بدم میاد به بدن یکی دیگه دست بزنم!ینی حتی دیدنش هم بدم میاد چه برسه به تماسش!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد