خوبه که آدم تکلیفشو با خودش یه سره کنه...خوبه که بفهمه چی میخواد...هیچ انتخاب ایدهالی وجود نداره...هیچوقت نمیشه همزمان همه چی رو داشت..با هر انتخابی، یه چیزایی بدست میاریم و یه چیزایی از دست میدیم...به خاطر همین باید نشست و فکر کرد...در مورد زندگی...در مورد هدفها و اولویتها...در مورد چیزایی که دوست داریم داشته باشیم...باید یه دل شد و انتخاب کرد...باید پذیرفت از یه چیزایی صرف نظر کرد تا به اون چیزای مهم تر رسید...تاب خوردن بین آرزوهای نصفه نیمه آدم رو آواره میکنه...نصفه نیمه آرزو داشتن و نصفه نیمه دل به هدفها دادن، تهش درجا زدن و از همه جا رونده موندنه...باید یه راهو انتخاب کرد و تا تهش رفت...باید بدی ها رو در کنار خوبیها پذیرفت...نمیشه به راههایی که بقیه میرن نگاه کرد، خوبیهاشون رو دید و حسرت خورد!باید دل بدی به راهی که فکر میکنی مال توعه و سعی نکنی همه چیز رو باهم داشته باشی...یه چیزایی رو باید گذاشت و رفت، حتی اگه به نظر وسوسه برانگیز باشن...بعضی وقتا باید یه چیزای جذابی رو رها کرد، تا راه رو گم نکرد
همیشه باید یه دل شد... نصفه نیمه بودن، تهش آوارگایه