برای روزهایی که رفته ام…

برای روزهایی که رفته ام…

من بی می ناب زیستن نتوانم...
برای روزهایی که رفته ام…

برای روزهایی که رفته ام…

من بی می ناب زیستن نتوانم...

محال

اگه یه روزی بخوام خودکشی‌ کنم، پیش روانکاوم اینکارو میکنم...نمیدونم چرا...اما تنها کسی که دلم میخواد شاهد لحظات قبل مردنم باشه اونه...تنها کسی که میخوام حرفای قبل مردنم رو بشنوه بازم اونه...کلید درو یه جوری قفل میکنم قورتش میدم حتی :))

بعدم با خیال راحت گریه زاری‌هامو میکنم قرصی چیزی میخورمو خلاص :)


+ حتما تحقیق میکنم از این قرصای الکی نباشه که با شستشوی معده و این داستانا بشه نجات داد


+ چرا؟ نمیدونم این صرفا حسمه...حس میکنم اونجا جرات انجامشو خواهم داشت!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد