دعوا همیشه جوابه گویا :))
امروز عصر به روانکاوم پیام دادم "من شنبه بیام پیشت؟" اونم مثل یه بچهی خوب جواب داد "شنبه ساعت ۱۰ میتونیم جلسه داشته باشیم"
همش یادش میوفتم خندم میگیره :))
یکی نیس بگه اخه عزیزمن! حتما بابد اون روی سگ من بالا میومد تا تو حرفامو جدی بگیری؟ نه واقعا حتما باید من اون همه پاچهگیری راه مینداختم و بیشعور بازی درمیاوردم تا بفهمه جدیام؟! خو اینو همون هفته پیش انجام میداد که رابطمون خیلی دوستانه پیش بره نه اینکه من سر لج بیوفتم و برای سرویس کردنش نقشهها بکشم!!
+یه بخشی از وجودم میخواد به همین منوال ادامه بده و همچنان طلبکار و بی ادب بره پیشش و یه بخش دیگه میخواد بره جلوش بغض کنه و بگه ببخشید، من اصلنم ازت متنفر نیستم :((
با روانکاوت رابطهای داری یا من بد فهمیدم؟
بد فهمیدی :/