برای روزهایی که رفته ام…

برای روزهایی که رفته ام…

من بی می ناب زیستن نتوانم...
برای روزهایی که رفته ام…

برای روزهایی که رفته ام…

من بی می ناب زیستن نتوانم...

روانکاوی امروز چی شد!!

با ما باشید با ادامه داستان‌های روانکاوی من!

دلایلی که تو پست قبل گفتمو یادتونه؟ امروز با توپ پر و دعوا رفتم پیش روانکاوم که چی شد که هفته پیش وقت نداشتی بعد حالا یهو این هفته وقت پیدا کردی!گفت یکی کنسل کرد وقت امروزشو که من تونستم به تو وقت بدم!حالا نمیدونم راستشو گفت یا نه ولی فک نکنم بهم دروغ بگه!قسمت خوبش اینه که حالا دیگه لازم نیس فک کنم حرفامو جدی نمیگیره و لازم بود تا عصبانی بشم تا باور کنه جدی‌ام!

امروز از کنجکاوی‌هام بهش گفتم و توقع داشتم بهم بگه پاشو هر جی رو میخوای نگاه کن اما خیلی خیلی جدی بهم گفت اینجا ما محدودیت‌هایی داریم که تو باید بهشون احترام بذاری!خیلی جدیا!ینی خودمو کشتم که پاشم توی کمدو نگاه کنم، اما نذاشت!جدی جدی نذاشت و خیلی رک برام روشن کرد که حق ندارم هیچ اکتی تو اتاق داشته باشم! -_- بی تربیت


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد