یک پُلی ته ایالت نیویورک ریخته. بعد از سی و دو سال. کارشناس محترم هم گزارش داده که دلیل ریختن پل fatigue است. سر تا ته علم مقاومت مصالح هیچ چیز جذابی ندارد الا همین مبحث فَتیگ. خستگی سازه در اثر بارگذاری متناوب. هیچ کدام از این بارگذاریها به تنهایی از توان سازه خارج نیست. اما همین متناوب بودنشان است که خستهاش میکند. طاقتش تمام میشود و میریزد. این دقیقا همان دلیلی است که بیشتر ما آدمها بابتش میمیریم. بابت فَتیگ. بابت تکرار بارهای کوچکی که تمام نمیشوند اما تمام میکنند. ما عمدتا از خستگی میمیریم. فقط اشکالش این است توی گزارش مرگ هیچ کس نمینویسند دلیل مرگ خستگی. بالاخره یک روز علم مقاومت مصالح را باید پیوند بزنند به علم پزشکی قانونی.
***********
متن بالارو من ننوشتم البته. چون من نه مقاومت مصالح میدونم چیه و نه فتیگ سازه. ولی به نظرم اگه لازم باشه مقاومت مصالح رو با چیزی پیوند بزنن، علم پزشکی قانونی نیست، روانکاویه. خیلی مهم نیست که تو گزارش مرگ هر ادمی چی مینویسن. فقط ای کاش همونطور که فرمولی برای اندازهگیری میزان تحمل یک سازه و فتیگ وجود داشت، یه فرمولی هم برای اندازه گیری میزان تحمل هر انسانی بود. اونوقت شاید میشد یه سیستم هشدار دهی روی هر کسی نصب کرد تا در مواقع حساس بعد از تحمل فشارهای متناوب یه پیامی مخابره کنه مبنی بر اینکه " هشدار! انسان مورد نظر به فتیگ نزدیک میشود، لطفا اگر او را دوست دارید کمی راحتش بگذارید تا خستگی بارهای متناوب را آزاد کرده و سپس آنگاه آمادهی ادامه دادن خواهد بود. در غیر اینصورت شاهد فروپاشی و مرگ وی خواهید بود. "
درود
لذت بردم از مطالب
واقعا کار قشنگی کردین که به اشتراک میگذارید
چه خوب می نویسی ...
ممنون :)