احتیاج دارم یه مدتی هیچ کاری نداشته باشم. به هیچی فکر نکنم و هیچ مسئولیتی نداشته باشم. نه درس نه کنکور نه کار و نه هیچ چیز دیگه. دور از خانواده تنهایی یه جا زندگی کنم و فقط هفتهای سه بار برم پیش روانکاوم و برگردم. این ارزومه. همچین فضایی میتونه یکم از فشاری که دارم تحمل میکنم رو کمتر کنه.
کاش خیلی پولدار بودم و میتونستم همچین شرایطی رو فراهم کنم :(
چیزی که واضحه اینه که به طرز وحشتناکی به روانکاوم احتیاج دارم و هفتهای یک جلسه رفتن پیشش واقعا کافی نیست. من حداقل دوبار در هفته لازم دارم تو اون فضا باشم ولی هزینهش واقعا کمرشکنه :(
جلسهی پیش ازش پرسیدم این حجم از انتقال طبیعیه یا نه و اصولا اکثر کسایی که میرن روانکاوی چه مقدار انتقال رو تجربه میکنن که خب طبق معمول جواب نداد. کلا تو روانکاوی سوال جواب نداده نمیشه فقط تحلیل میشه! خیلی فضای رو مخی داره ولی آدم کم کم کنار میاد چون خودتو تیکه تیکه هم کنی هیچ تاثیری در ریاکشنهای روانکاو نداره! اون کماکان کار خودشو میکنه.
باشه :))
مرسی :))
والا نمی دونم تو دانشگاه چقد وارد جزئیات روانکاوی میگن، ولی تو کتاب هایی که مدتیه می خونم بیشتر از مفاهیم نظریه ی روانکاوی گفتن تا جزئیات تکنیک های درمانیش.
نه، نمی دونم. ولی در آینده ی نزدیک ته و توشوُ درمیارم :)
ببین تا اونجا که من میدونم تنها دستهبندیای که روانکاوها دارن در زمینهی همین انواع انتقاله. من خیلی سرچ کردم در مورد انواع انتقال ولی چیزی پیدا نکردم و به شدت کنجکاوم بدونم من جزو کدوم دسته میشم! فعلا در این حد میدونم که انتقال من خیلی شدیده ولی اینکه جزو کدوم دستهست رو نمیدونم! پیدا کردی به منم بگو دمت گرم :)))
یه مقداریشوُ از کتابای مرجع کنکور ارشد فهمیدم، یه مقداری هم گوگل کردم از کنجکاوی!
اهان من فکر میکردم تو دانشگاهها فقط در حد آشنایی با بزرگان روانکاوی تدریس میشه نه بیشتر
ولی اطلاعاتت خیلی خوبه جدی :))
انواع انتقال رو هم میدونی؟
اونطوری که من فهمیدم به سؤال جواب نمیدن و هیچ حرفی از خودشون نمی زنن و حالت مرموز و بسته ی خودشون روُ حفظ می کنن، چون فرض بر اینه که اینطوری فرایندانتقال بهتر و بیشتر اتفاق میفته.
اره دقیقا بخشی از روند درمانه ولی خب رو مخه دیگه!!!
تو اینارو از کجا خوندی اطلاعاتت خیلی کامله؟!!!