برای روزهایی که رفته ام…

برای روزهایی که رفته ام…

من بی می ناب زیستن نتوانم...
برای روزهایی که رفته ام…

برای روزهایی که رفته ام…

من بی می ناب زیستن نتوانم...

...

داشتم به مدل دلیور خوردن پیام‌ها تو مسنجرهای مختلف فکر میکردم. مثلا توی تلگرام وقتی پیام یه تیک میخوره یعنی خیالت راحت، ما پیام‌هاتو ارسال کردیم برای طرف. وقتی دوتا تیک سبز میخوره یعنی هی فلانی، یکی بود که براش پیام فرستادی؟ خب؟ دیگه واقعا خیالت راحت چون پیامت به دستش رسید. اصلا خود ما شاهد بودیم که پیامتو باز کرد. فقط متاسفانه تکنولوژیمون هنوز به اون حد نرسیده که بفهمیم چه حسی داشت، اهمیت داد یا نه. فقط قول میدیم اگه جواب داد، برسونیم دستت. تا اونموقع تو حداقل نگران چرخ خوردن پیامت روی هوا نباش چون به مقصد رسیده. ولی میتونی نگران جواب دادن یا ندادن مخاطبت باشی. ببخشید که فعلا برای این قسمت کاری از دستمون برنمیاد.


کسی که این سیستم رو ساخته احتمالا میدونسته چقدر سخته آدم ندونه پیامش دقیقا چه مسافتی از زمین و هوا رو طی کرده و چقدر دیگه مونده تا برسه دست مخاطب. مثل دوره‌ی نامه‌نویسی مثلا. بعدها که بزرگ شد و تو تیم طراحی یه مسنجر استخدام شد، یه شب تمام اون صبح‌هایی رو به یاد آورد که وقتی چشم‌هاشو باز میکرد از غصه‌ی ندونستن جایی که نامه‌‌ش به سر میبره، میخواست بمیره. اونجا بود که کشف کرد آدم‌ها حق دارن بدونن پیامشون رسیده دست مخاطب یا نه. حق دارن کمتر معلق باشن بین زمین و هوا. حق دارن به جای یه دونه تیک، دو تا تیک ببینن تا یه نفس راحت بکشن.



نظرات 2 + ارسال نظر

میخام یک حقیقتی رو اینجا بگم.

من بیشتر از ایمیل استفاده می کنم. ایمیل رو مثل نامه نوشتن دوست دارم. از نظر من ایمیل دادن یعنی اوج احترام.

پایبند وبلاگ نویسی، ایمیل و نامه فرستادن از طریق پست هستم!

در مورد تلگرام باید بگم خیلی لجم درمیاد وقتی پیامم رو می خونن و ج نمی دن. جدی میگم.

اره حس خوبی نداره جواب نگرفتن ولی یه وقتا آدم با همون سین خوردن هم حالش بهتر میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد