برای روزهایی که رفته ام…

برای روزهایی که رفته ام…

من بی می ناب زیستن نتوانم...
برای روزهایی که رفته ام…

برای روزهایی که رفته ام…

من بی می ناب زیستن نتوانم...

کاپیتان زِد

باید قرص رویا دیدن اختراع میشد...بدین صورت که شب قبل خواب یه دونه قرص صورتی کمرنگ رو از جلدش خارج میکردی، با یه لیوان آب میخوردی و خواب های مورد علاقت رو میدی...خوابای کارتونی مثلا...بچه که بودیم یه کارتون میداد به اسم کاپیتان زد و گشت خواب...یه سازمانی بود تو آسمون که روی خواب بچه ها نظارت میکرد تا کابوس نبینن و راحت بخوابن و خب تو هر قسمت هم یه درگیری هایی هم با اون دوتا کابوس خپل داشتن! ولی از همون بچگی که این کارتونه رو دیدم واقعا به این موضوع فکر میکردم که کاش همچین جایی وجود داشت...باید میشد خواب هارو کنترل کرد تا حداقل اون چند ساعت خواب رو در آرامش بگذرونیم...امروز صبح وقتی ساعت زنگ زد مشغول دیدن یکی از همون خواب های کابوس طورم بودم و جالب اینه که ظهر هم که خوابیدم دوباره یه خواب مسخره ی دیگه دیدم در همون راستا...!متاسفانه من یا خواب نمیبینم یا خواب بد میبینم و خیلی کم پیش اومده که خواب خوب و قشنگ بیینم! چرا واقعا؟؟؟؟؟ کاپیتان زد گشت خواب دقیقا چه غلطی میکنه :|

حالا اونو میگیم کارتونه ولی من واقعا از این سطح پیشرفت علم و تکنولوژی توقع دارم یه راهی کشف کرده باشه که آدم بتونه خواب های قشنگ ببینه و در آرامش بخوابه..حالا قرص، شربت یا هر کوفت دیگه ای که شده...دانشمندا چه غلطی میکنن واقعا؟ :|


پ.ن: جدی دلم میخواد خواب خوب ببینم :(


پ.ن: جدی دارم به فلوکستین فک میکنم :|


پ.ن: جدی نباید همچین چیزی تا الان اختراع میشد؟ :(


پ.ن: یه حس غریبی بهم میگه معمولا در انتخاب عنوان ها میرینم :)

بازم +هیژده

جدی این چه فرهنگ تخمی و مزخرفیه که ما توش زندگی می‌کنیم اخه؟من اگه یه دختر غربی بودم، همین الان زنگ میزدم دوست پسرم که بیاد با هم رابطه داشته باشیم تا انقدر بال بال نزنم :|

یاد یه بنده خدایی افتادم که تو توییتر نوشته بود خانم ها نیاز جنسی ندارن و اصولا از رابطه جنسی لذتی نمیبرن! نکبت با این همه ابزار برای کسب اطلاعات هنوز هم در جهل با دوران اقامحمد خان رقابت میکرد! جدی چتونه که نت دارین، گوشی و لپ تاپ و هر کوفت دیگه ای هم دارین، اما گشادیتون میاد برید دو ساعت وقت بذارید در مورد مسائل مختلف اطلاعات درست و علمی بدست بیارید؟خدایی من از اون موقع همش دارم فک میکنم بدبخت زنش!خیلی ظلمه طرف آدم انقدر نفهم باشه و تازه انقدرم در مقابل فهمیدن مقاومت کنه چون خیلیا کوتش کردن و جوابشو دارن ولی خب طرف نفهم بود دیگه!

جدی خبر مرگمون در اوج جوانی و نشاط به سر میبریم اونوقت انقدر به آدم احساس گناه دادن که حتی طبق چند پست پایین تر که نوشتم، خیلیا از رابطه با همسرشونم خجالت میکشن..یه هم کلاسی داشتیم که دانش خانوادت برداشته بود و نمیدونست موضوع این درس چیه...رفته بود سر کلاس و با موضوع مواجه شده بود و با چنان انزجاری میگفت اگه میدونستم اینطوریه درسو برنمیداشتم!

 البته برام قابل درکه و کامل میفهمم این طرز فکر از کجا اومده چون خودمم همینم و صرفا از وقتی خوندم و فهمیدم سعی کردم با این فرهنگ غلط حداقل تو وجود خودم مقابله کنم ولی خب سخته دیگه 

بقیه داره ولی حال ندارم بقیشو بنویسم فقط بد‌ونین فرهنگ و جامعه ی بسیار مزخرفی داریم که تا خصوصی ترین و شخصی ترین روابط آدمم نظر میدن و دهن آدمو سرویس میکنن


پ.ن: شاید اگه بعدا حال داشتم بقیشو اضافه کردم یا شایدم تو یه پست دیگه نوشتم


پ.ن: شدیدا اعتقاد دارم اگه مشکل روابط جنسی نبود ۸۷/۶ درصد ازدواج ها شکل نمیگرفت...نه اینکه کلا ازدواج نمیکردن ها...منظورم اینه خیلیا شاید عاقلانه تر ازدواج میکردن


پ.ن : تف تو این فرهنگ، تف